نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...
نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...

تک بیت شماره یک - ایجاد قلب

حفره ای بود پر از خون وسط سینه مـن

مهرت افتاد به قلبم، ضربان شکل گرفت




[سه‌نقطه]: دانشگاه اوضاعش خیلی پیچیده شده، باید تا آخر ماه بعد پروپوزالم رو آماده کنم.

[سه‌نقطه]: دوباره برگشتم پیش اونی که دوستش داشتم، اما این‌بار خیلی صمیمی‌تر شدیم .... غصه از دست دادنش داره دیوونم می‌کنه... نمی‌دونم بخدا چکار کنم.... خدا نیاره برای هیچ‌کس اشتباه عاشق بشه!

[سه‌نقطه]: دوباره برگشتم :) کلا هر از چند ماه یبار هوایی وبلاگم میشم. خیلی باحالم.

گنجیشکک اشی مشی

از طریق یکی از وبلاگها، یکی از آهنگای فرهاد رو دیدم، (همونی که بوی عیدی بوی توت رو خوند...)، یاد قدیما افتادم و خلاصه رفتم یه آلبوم کامل از فرهاد گرفتم و خلاصه یه هفته باهاش کیف کردم... مخصوصا، 


گنجیشکک اشی مشی

لب بوم ما نشین...

بارون میاد خیس میشی...

برف میاد گوله میشی... میفتی تو حوض نقاشی...


تازه یه شبم از یاد قدیما و دوران رفقای قدیم، گریمم گرفت...

اعتراف

یکی از بهترین شاعرایی که واقعا تو دوران نوجوونی شعراش رو دوست داشتم و دنبال می کردم، قیصر امین پور بود. هیچ موقع یادم نمیره، سال دوم یا سوم راهنمایی بود که دفتر شعر آینه های ناگهانی رو گرفتم و خوندم، زیاد متوجه مضمون بعضی از شعراش نمی شدم، ولی تک و توکی از شعراشو متوجه می شدم و کیف می کردم...


این شعر زیبا رو بخونید:


خارها
خوار نیستند
شاخه های خشک
چوبه های دار نیستند
میوه های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند

پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش
سرزنش کنی
خش خشی به گوش می رسد :
برگهای بی گناه
با زبان ساده اعتراف می کنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب می خورد !