نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...
نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...

سقف قفست شکسته! چرا فرار نمیکنی.!؟

کبوتر لبه ی تنگ ماهی نشست، گفت :

سقف قفست شکسته! چرا فرار نمیکنی.!؟


 

ماهی با چشمهایش رو به کبوتر کرد و معصومانه گفت :

«ریدم تو مغزت» !!


(شرمنده، برای اینکه یه ذره جو وبلاگم عوض شه نوشتم!!!)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.