نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...
نوشته های چسبناک

نوشته های چسبناک

دلنوشتها و شب نوشته های من، که شاید کمی هم چسبناک باشد...

دوباره برگشتم ... همینجوری هی میرم و بر میگردم

سلام بعد از ۸ ماه دوری....

کلنی زیاد جدی نیست وبلاگم ... خودم که بعد از یه مدت میام نوشته‌هامو میخونم کیف می‌کنم... شاید زیاد عمومی نباشه و برا همین دوری و نبودم زیاد مهم نیست :)).

یه وبلاگ جدید زدم و برا خودم اونجا می‌نویسم ... ولی خوشکل و قشنگ و ادبی... به نام خودمم هست ... خدا کنه مثل آدم اونجا بنویسم و هی آمد و رفت نداشته باشم :))...

اما آن‌چه گذشت:

 در ادامه مطلب :)) منم از این کارا بکنم حال میده  .... :))

 خب آن‌چه گذشت:

  • پروپوزالم رو ارائه کردم و با یه داور خیلی سخت طرف بودم و خلاصه با همه فراز و نشیباش تمام شد
  • روزگار کاری هم خدا روشکر خوب پیش میره و زندگی می‌گذره
  • روزگار عشقیم ولی خیلی پیچیده شده ... کسی که قلبم بهش گره خورده شرایط خوبی نداره و از دست منم کاری بر نمیاد. فرض کنید تو یه شرایطی باشید که نتونید برای کسی که دوستش دارید کاری بکنید ... اون روزگار بدترین روزگار عمرتونه ... روزایی که خوشید وقتی یاد همراهتون میفتید که شرایط خوبی نداره اون لحظات براتون تلخ میشه ... در ظاهر خوشید ولی در باطن دلتون خونه.... احتمال اینکه بهش برسم کمه ولی دعا کنید برسم.
  • دارم پایان‌نامه ارشدم رو آماده می کنم. فعلا که داره خوب پیش میره و خیلی امیدوارم کار خوبی به بار بیاد
  • تو فکر رفتن از ایرانم  ... میخوام برای ادامه تحصیل برم بیرون ایران ... احتمالا کشورهای اروپایی ... شاید سوییس ... نمی دونم چه خواهد شد. اگه رفتم براتون حتما می‌نویسم
  • عید خوبی نبود چون تو این ایام عید خبر بدی از همراه قلبم شنیدم و خلاه زهرمار شد.

دوست دارم که زندگی برگرده به عقب ... عاشق نشم .... شاید فکر کنید که اشتباه می کنم و اصلا عاشق نیستم ... ولی باور کنید بعضی از عشق‌ها اشتباهه ... روح و قلبتون از اینکه می‌بینید عشقتون داره آب میشه آتیش می‌گیره. دوست داشتم که عاشق نشم.

برام خیلی دعا کنید ای کسانی که اصلا به وبلاگم سر نمی‌زنید :))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.